کشف باورنکردنی دانشمندان درباره مغز شگفتانگیز کلاغها
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۰۳۸۹۲
کلاغها و غرابها که درمجموع با عنوان کلاغان (Corvids) شناخته میشوند، چه در بازی و مراسم تدفین و چه در تقلید صدا، توجه همگان را به هوش غیرمنتظرهی خود جلب کردهاند. بهلطف تحقیقات اخیر محققان دانشگاه توبینگن، درک ما از قابلیتهای این پرندگان باهوش در حال افزایش است و میدانیم که کلاغها میتوانند استدلال آماری انجام دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درحالحاضر، کلاغها با جمعیتی بالغبر ۲۷ میلیون، تقریباً در سراسر ایالات متحده آمریکا بهچشم میخورند و لحن صدای آنها بسته به نوع ارتباطشان با یکدیگر متفاوت است. در کلاغها مغز قدامی که در انسانها با استدلال آماری و تحلیلی مرتبط است، باتوجهبه اندازهی این پرندگان حجم بزرگی دارد.
پرندهشناسان و رفتارشناسان حیوانات بهلطف این ویژگیها موفق شدهاند کلاغهایی را شناسایی کنند که فعالیتهای هوشمندانهی مختلفی را انجام میدهند؛ مانند استفاده از شاخهی درختان بهعنوان ابزاری برای استخراج حشرات از تنهی درخت. برخی از کارشناسان حتی معتقدند که کلاغها و غرابها هوشی معادل یک کودک ۷ ساله دارند. کلاغان علاوهبر استفاده از ابزار، میتوانند توابع ریاضی اساسی مانند جمع و تقریق را نیز انجام دهند.
بهگفتهی دکتر کائلی سویفت، پژوهشگر رفتارشناسی پرندگان در دانشگاه واشنگتن، هوش ریاضی و قابلیتهایی مانند درک حساب، تفکر انتزاعی، مهارت عددی و بازنمایی نمادین در تعداد کمی از حیوانات دیده شده است. دانشمندان در آزمایشگاه نشان دادهاند که کلاغها علاوهبر داشتن تفکر انتزاعی و توانایی عددی پیچیده، هنگام تصمیمگیری نیز توجه دقیقی از خود نشان میدهند. جانستون و تیمش در جدیدترین آزمون خود، استدلال آماری کلاغهای را بررسی و آزمایش کردند.
استدلال آماریبهگفتهی جانستون، تعلیمات بسیاری برای مطالعات مربوط به کلاغها انجام میشود؛ زیرا محققان نمیتوانند از کلاغها سؤال شفاهی کنند و انتظار پاسخ داشته باشند. باتوجهبه این موضوع، آنها درست مانند آموزش هر کار پیچیدهی دیگری، با نسخهی ساده شروع میکنند و با افزایش مهارتهای آزمودنی، پیچیدگی را گامبهگام افزایش میدهند.
جانستون و تیمش کار خود را با آموزش دو کلاغ شروع کردند. آنها این دو کلاغ را آموزش دادند تا برای بهدستآوردن خوراکیهای دلخواه خود، به صفحهنمایش لمسی نوک بزنند. محققان با انجام این کار، مفهوم احتمال را برای کلاغها روشن کردند و به آنها آموزش دادند که هربار ضربهزدن به صفحه، به دریافت پاداش ختم نمیشود.
آموزشهای پژوهشگران باعث شد تا کلاغها جفتهای منحصربهفرد تصاویر و احتمال دریافت پاداش را یاد بگیرند. این پرندگان بهسرعت دریافتند که هریک از تصاویر موجود را با احتمال دریافت پاداش متفاوتی مرتبط کنند.
در آزمایش اخیر محققان، دو کلاغ باید از میان دو تصویری که هرکدام از آنها با احتمال پاداش مختلفی همراه بود، یکی را انتخاب میکردند. بهگفتهی جانستون، کلاغها در این آزمایش باید کمیتهای نسبتاً انتزاعی را یاد میگرفتند و آنها را با نمادهای انتزاعی مرتبط میکردند و درنهایت از ترکیب این اطلاعات برای بهحداکثررساندن پاداش بهره میبردند. محققان پس از بیش از ۱۰ روز آموزش و ۵ هزار آزمون دریافتند که این دو کلاغ به انتخاب احتمال پاداش بالاتر ادامه دادند که این موضوع توانایی آنها در استفاده از استنتاج آماری را نشان میداد.
استنتاج آماری شامل استفاده از اطلاعات محدود برای نتیجهگیری و تصمیمگیری در موقعیتی خاص است. مردم روزانه بدون اینکه خود متوجه باشند، از استنتاج آماری استفاده میکنند؛ مانند تصمیمگیری برای انتخاب کافهای که بیشترین تعداد صندلی را برای دورهمی دوستانهی آنها دارد. کلاغها هم بهطور مشابه ارتباط بین تصاویر روی صفحه نمایش و احتمال پاداش را بهخاطر داشتند و از این موضوع برای اطمینان از دریافت بیشترین پاداش در اغلب مواقع استفاده کردند.
جانستون و تیمش برای آزمایش مجدد کلاغها یک ماه صبر کردند. کلاغها پس از یک ماه، حتی بدون تمرین هم توانستند احتمال پاداش را بهخاطر بیاورند و هربار بیشترین عدد را انتخاب کنند. توانایی کلاغها در استدلال آماری در هر شرایطی و برای اطمینان از دریافت پاداش، محققان را شگفتزده کرد.
نگاه کلی به هوش کلاغهاکلاغها جزو معدود حیواناتی هستند که بهدلیل هوش زیاد خود توانستهاند با زندگی شهرنشینی سازگار شوند. این پرندگان اغلب از سازههای مصنوعی مانند پلها بهعنوان مکانهایی برای گرم نگهداشتن خود در زمستان استفاده میکنند. این رفتار باعث شده است تا بومشناسان شهری کلاغها را در دستهی «استثمارگران» طبقهبندی کنند؛ زیرا آنها علاوهبر تحمل انسانها، در محیطهای شهری رشد هم میکنند.
جانستون و همکارانش به این نتیجه رسیدند که بخشی از بهرهبرداری کلاغها از زندگی شهری احتمالاً به توانایی آنها در استفاده از استدلال آماری مربوط میشود. بهگفتهی جانستون، کلاغهای وحشی ممکن است از استدلال آماری برای رفتارهای بومشناختی خود استفاده کرده و احتمالات آماری را در جستوجوی مکانهای مختلف برای پیداکردن غذا در نظر گرفته باشند.
مطالعهی بیشتر هوش کلاغها نشان میدهد که درک عمومی از این پرندگان همچنان در حال تغییر است. ازنظر تاریخی، کلاغها و غرابها نماد مرگ بودهاند. بهگفتهی سوئیفت، برخی از مردم همواره بهدنبال برقراری ارتباط با کلاغها هستند. این در حالی است که تعدادی دیگر این پرندگان را بهچشم آفات میبینند و همواره در انتظار فرصتی برای کنترل آنها هستند.
۵۸۵۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1814552منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: حیات وحش پرندگان موجودات عجیب و ترسناک استدلال آماری دریافت پاداش احتمال پاداش گفته ی دو کلاغ کلاغ ها ی آن ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۳۸۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/